خاطره ی خنده دار از جورابای بد بوی شوهرامون

یبار با دوتا خانواده از دوستای شوهرم رفته بودیم مشهد
همگی آماده شدیم و پییییش به سوی حرم

از بس عجله کردیم ما خانما یادمون رفته بود جوراب بپوشیم وقتی رسیدیم توی بازرسی ورودی حرم ، هر سه تامون رو به خاطر نداشتن جوراب برگردوندن
حالا آقایون همه رفته بودن داخل منتظر ما🤔🤔🤔😕
ما خانما هم بدون جوراب و گوشی بیرون

با هزار بدبختی و مکافات از یه نفر گوشی گرفتیم زنگ زدیم آقایون اومدن بیرون با کلی دعوا که چرا گوشیاتون رو برنداشتید لااقل😉
خلاصه جوراباشون رو درآوردن ((گشااادو بزرگ و بدبووووو🤧🤧🤧🤧)) ما پوشیدیم از بازرسی رد شدیم و جورابای اقایون رو پس دادیم
از فرداش هم مثل بچه ادم با لباس کامل و جوراب و گوشی تلفن از هتل میزدیم بیرون🤣🤣🤣🤣

نمایش بیشتر
مطالب پیشنهادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مطالب پیشنهادی
مصاحبه-با-مهدی-مزرعه---مدیر-کافه-اندیشه