آخرین بار حرم یکدیگر را دیدیم. خوب به خاطر دارم که موبایلش را از جیب پالتوی سنگینش بیرون آورد و با شور و اشتیاقی کم نظیر اولین نسخه اپلیکیشن کافه اندیشه را برایم معرفی کرد. وقتی که از قابلیت های آن صحبت می کرد، چشمانش برق می زد و هیجانی کودکانه صدایش را به لرزه در می آورد.
پس از هشت ماه از آخرین دیدار، وقتی برای مصاحبه به مسجد امام حسن ( علیه السلام ) اهواز – کیانشهر رفتیم، با طلابی روبرو شدیم که تک تکشان همان شور و اشتیاق آشنا را با خود به همراه داشتند. در بین آن همه جوان ، مهدی از پشت میز تحریر کوچک و نشسته اش که فقط می توانست لپ تاپ را روی آن قرار داد و در مرکز حجره بود ، بلند شد و به استقبالم آمد.
وقتی وارد شدم دیدم در یک حجره ی سه در چهار متری شش طلبه در حال تحصیل بودند یا بهتر بگویم در حال زندگی بودند ، بعد از سلام و احوال پرسی صمیمانه ای که داشتیم از مهدی پرسیدم اینجا کجاست مگر شما دفتر ندارید ؟ جوابش دور از انتظار نبود آری ایشان قهرا قائل به بی مکانی بود . در ادامه برای این که به ابعاد ماجرا پی ببرید از شما دعوت می کنیم تا همراه ما با مهدی مزرعه هم کلام شوید تا با کافه اندیشه و آنچه که تا کنون پشت سر گذاشته است، آشنا شویم.
قبل از هرچیزی بفرمایید من الآن کجام ؟ انتظارم این بود که شما را در دفتر شرکت ببینم ولی شما را در مسجدی دیدم که همه طلبه هستند ماجرا چیست ؟
این جا در واقع مسجدی هست که خوشبختانه مسئولین حوزه علمیه حداکثر استفاده را از فضای معنوی مسجد بردند . طلاب روزانه مشغول به تحصیل و شب ها وظیفه ی تبلیغ در سطح منطقه را بر عهده دارند . در واقع این حرکت از ابتکارات جناب استاد بلادیان رئیس مرکز مدیریت خوزستان است که قدم مهمی در راستای “ مسجد جامعه پرداز “ برداشته اند .
متاسفانه بدلیل فقدان حامی مالی تقریبا 90 درصد فعالیت هایمان را جهادی و تشکیلاتی پیش بردیم . ما الآن یه تیم 5 نفره هستیم که به هیچ کدام حقوق ثابتی تعلق نمی گیرد ، مکان درست و حسابی هم نداریم ؛ جلساتمان را گاهی در حوزه ، هیئت ، پارک و هرجا که توانستیم برگزار کردیم ،ولی عمده فعالیت هایمان در حوزه ی امام حسن مجتبی ( علیه السلام ) انجام می شود که جا دارد از مدیریت جوان ، پویا و بصیرِ مدرسه جناب استاد سید علیرضا شفیعی که مکررا از حمایت های معنوی ایشان استفاده بردیم تشکر ویژه ای داشته باشم .
به هر حال سعی کردیم با هم صمیمی و از همه مهمتر تشکیلاتی لینک بشیم که این خودش بزرگترین دست آورد ماست
فرمودید ” حامی مالی ندارید ” مگر از خود کافه اندیشه درآمد ندارید ؟
بزرگترین چالش مالی ما هزینه های سرسام آور تبلیغات بود . برای حل این معضل ، وام هایی گرفتیم که متاسفانه تمامی درآمد فعلی کافه اندیشه صَرف پرداخت آن وام ها می شود لذا عملا مبلغی که بشود با آن اپ را توسعه داد در اختیار نداریم .
با این وجود آیا از سرمایه گذار استقبال می کنید ؟
صدالبته ، ما چند ایده ی فرهنگی خُرد و کلان داریم که متاسفانه به دلیل فقدان زمان و حمایت مالی قادر به انجام آنها نیستیم.
و اما مهمترین مسئله ، پروژه چگونه شروع شد؟
پایه سه را که به اتمام رساندم با کوله باری از ایده های فرهنگی – که متاسفانه هیچ کدام اجرا نشده بود – مواجه شدم . وقت آن شده بود تا از صِرف نظریه پردازی ، آن ایده ها را اجرا کنم . خب اولین ایده همین کافه اندیشه ی فعلی است ( محل ثبت آگهی ) که می بایست کد های آن را میزدم . به پیشنهاد برادرم همزمان شروع به آموزش وردپرس و زبان برنامه نویسی php کردم و در حال حاضر تمرکزم را بر روی javascript و فرم ورک های آن جمع کردم .
خب بحمد الله تک نفره سایت و اپلیکیشن کافه اندیشه را بالا آوردم . شروع کردم به تشکیل تیم و کار تشکیلاتی که بفضل و کرم امام حسن مجتبی ( علیه السلام ) توانستم تیمی 5 نفره ، جهادی و با تجربه دور هم جمع کنم . منتها یه جای کار می لنگید . متوجه شدیم چند برابر هزینه های طراحی باید خرج تبلیغات کنیم لذا مبلغ قابل توجهی وام گرفتیم و همه اش را خرج تبلیغات کردیم .
عمده فعالیت کافه اندیشه به صورت رایگان خدمات ارائه می کند. با این حساب سیستم درآمدزایی شما به چه شکل است؟
مردم تا جایی که ممکن است باید بتوانند به صورت رایگان از کافه اندیشه استفاده کنند. این رویه را دست کم تا دو سال دیگر ادامه می دهیم و در این مدت تمرکز خود را بر روی اهداف دیگری به جز درآمد زایی قرار می دهیم.
در آینده همچنان رویکرد اصلی، سرویس دهی رایگان خواهد بود و ما نیز تلاش می کنیم درآمدمان را از آنهایی داشته باشیم که خرید و فروش برایشان نوعی کسب و کار به شمار می رود.
در مورد پروسه ثبت آگهی و نظارت بر آنها نیز به ما بگویید. فرایند کار به چه صورتی است؟
ما آگهی ها را به صورت تک به تک و دستی چک می کنیم و برای حذف آگهی های تکراری نیز یک سری پروتکل هایی داریم که تا حدودی موثر هستند. بخش اعظمی از نیروی انسانی ما در بخش پشتیبانی هستند و تمام این کار را بر عهده دارند.
البته این ضعف نیست بلکه نقطه قوت ما به حساب می آید . ما معتقدیم با هوش مصنوعی نمی توان به جنگ خلاقیت انسان رفت . فرض این است که انسان با خلاقیتی که دارد به راحتی می تواند قوانین را دور بزند حالا اگر ما بخواهیم با هوش مصنوعی مقابل جرمِ انسان قد علم کنیم نتیجه ی مطلوبی حاصل نمی شود . از طرف دیگر هزینه های سرسام آور هوش مصنوعی است که فعلا با انجام چند پروتکل توانسته ایم بسیاری از چالش ها را حل کنیم .
از عجیب ترین آگهی ها بگویید ؟
موارد زیادی بوده اند. برای مثال اوایل که خودم آگهی ها را چک می کردم شخصی آگهی تدریس علوم غریبه گذاشته بود که من هم آگهی را تایید نکردم. من منکر عظمت علوم غریبه نیستم منتها به هزار و یک دلیل نمی توان اجازه ی انتشار به آن ها داد .
در مورد موارد دیگر می توانم به آگهی های مکرر ” در خواست صیغه “ یا مادری که به دنبال خواستگار برای دخترش بود همگی از این موارد عجیب هستند. که غالبا تایید نشدند .
بخش های پرطرفدار کافه اندیشه کدامند؟
بخش های لوازم کتاب ، تدریس و همبحث و این اواخر هم استخدام جزو پرطرفدارترین بخش ها هستند.
با توجه به رقابت تنگاتنگی که در این حوزه وجود دارد، آیا قصد دارید روی بخش خاصی متمرکز شوید؟
بیشتر تمرکز ما روی بخش فرهنگی است، اما استراتژی کلی پوشش دادن کلیه علمی ، فرهنگی ، دینی و اقتصادی است. ما اکنون در تمام استان ها فعالیت داریم و در آینده هم ممکن است به خاطر جذب ترافیک بیشتر بخش های دیگری را به دسته های سایت اضافه نماییم.
با توجه به اینکه شاید بسیاری از کارآفرینان جوان، آرزوی داشتن چنین استارتاپی را داشته باشند، دوست دارم کمی شخصی تر مصاحبه را ادامه دهیم تا مسیری که برای رسیدن به جایگاه کنونی طی کرده ای، کمی برایمان شفاف تر شود و اندکی از تجربه هایت بگویی.
نکته مهم سخت کوشی است؛ کسی که می خواهد موفق شود باید دو تا سه سال خاک بخورد. ما کارمان را از یک جلسه در مسجد بعد از کلاس شروع کردیم . اوایل مسخره می کردند الآن به خودشان دلگرم شدند .
بخش مالی البته لازمه ی کار است ولی هدف نیست ؛ ما این را زمانی متوجه شدیم که کار از کار گذشته بود ، بدلیل فقدان حمایت مادی کارمان به استرس و بدخوابی های شبانه و حتی کابوس رسید ولی بحمد الله در حال برطرف شدن هستند .
سوالی از شما ببپرسم ؟ + بفرمایید :
چند درصد از قشر انقلابی دغدغه کار فرهنگی ندارند ؟ به جرئت می توانم بگویم هیچ . به معنای واقعی کلمه هیچ اما چرا کار نمی کنند ؟ من میگم چون کار تشکیلاتی بلد نیستند . بزرگترین نقطه قوت کافه اندیشه تشکیلاتی است که با هم ساخته ایم .
من توصیه ام به عزیزان این است که کار تشکیلاتی کنید ، اصرار کنید تا عضوشان شوید بعد از عضویت ، قویا کار کنید یا اگر باتجربه هستید خودتان در قالب هیئت ، گروه جهادی ، کانون و …. تشکیلات فرهنگی بزنید خصوصا در روستا ها که شدیدا به تشکیلات های فرهنگی نیاز دارند .
آیا حاضری سهامت در کافه اندیشه را بفروشی؟
همه سهام را خیر ولی برای اجرای ایده های دیگری که در ذهن دارم ، حتما بخشی از آن را می فروشم .
اگر این اتفاق بیفتد، قدم بعدی برای کافه اندیشه چیست؟
بازی سازی از آن دسته مواردی است که شدیدا به آن علاقه مند هستم .
در نهایت موفقیت برای کافه اندیشه رسیدن به کدام نقطه است؟
این که بتواند سالانه حداقل 100 نفر مشابه شهید چمران تربیت کند .
جالب بود احسنت